خدایا تو چگونه تنهایی را تاب می آوری؟
............................................................
..................................................
...........................................
.................................
.........................
.......خسته ام...خیلی خسته ..

کمکم کن.

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 15 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 06:45 ب.ظ

.......سلام......تنهایی........از تنهایی مینویسی و همون وقت در تنهایی صدای استاد شجریان است که حافظ را آواز می دهد:(سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی *دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی)....این کلمه یه دنیا مطلب را برام تداعی میکنه که همه حدیث درد است که ... ... شاید باید قدرش رو بدونی ...شاید هم این تاوان کسانی است که جور دیگری میبینند و می خواهند متفاوت از توده راه خودشان را پیدا کنند....نمی دونم شاید بیارزد...از انبوه گفتنی هایی که هجوم می آورند برای نوشتن تنها این یکی رو می نویسم و بیشتر وقت شما را نمی گیرم.:( صبور باش و تنها و سر به زیر وسخت). شاد و سالم باشی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد